یک فنجان بصیرت
چه فرقی می کند.
درعصر ارتباطات نفس بکشم یا قرون وسطا.
وقتی خبری ازتو نباشد.
دوره جاهلیت است.
اللهم عجل لولیک الفرج ....
|
این روزهای مصر بحرانی ترین لحظاتی است که در یکصد سال اخیر تجربه شده است. انسداد سیاسی محصول خودخواهی سیاسیون و دسیسه سامان یافته غربی ها به رهبری آمریکاست ...
![]() گروه بین الملل«تیتریک»؛ این روزهای مصر بحرانی ترین لحظاتی است که در یکصد سال اخیر تجربه شده است. انسداد سیاسی محصول خودخواهی سیاسیون و دسیسه سامان یافته غربی ها به رهبری آمریکاست . غربی ها که در شوک انقلاب 25 ژانویه همه کاشته های خود را با سرنگونی رژیم مبارک برباد می دیدند، با نفوذ در میان رهبران انقلاب و موضع گیری دوپهلو که باحمایت از اخوانی های بی تجریه در حکومت داری ودر همین حال با حمایت از سکولارهای حامی رژیم مبارک همراه بوده است، با مدیریت وهدایت سازماندهی شده اعتراضات خیابانی مصر را در آستانه یک جنگ داخلی قرار داده اند.
با توجه به این مسئله، سابقه بیش از هشتاد ساله اخوان المسلمین در حوضه های فکری سیاسی و دینی ما را به دو نتیجه مهم می رساند:
1- قوی ترین، پرنفوذترین و هماهنگ ترین جریان دینی و سیاسی اهل سنت در یکصد سال اخیر اخوان المسلمین مصر بوده که بعد ها شاخه های بین المللی آن در کشورهایی مانند لیبی، فلسطین، سوریه، ترکیه ، تونس، ایران، امارات، و اردن گسترش یافت.
2- اخوان المسلمین با لحاظ موارد مذکور قابل حذف از صحنه سیاسی مصر نیست. حتی در اوج حاکمیت تفکر به شدت نظامی- امنیتی در دوران رژیم های پلیسی و سکولار انوار سادات و حسنی مبارک نه حذف شد نه به حاشیه رفت بلکه با عقبه گسترده مردمی که داشته و دارد همواره تعیین کننده سرنوشت بیمار و رو به احتضار سرزمین فراعنه است.
مهم ترین اشتباه استراتژیک انقلابیون مصری در ارزیابی معادلات قدرت سیاسی در داخل نادیده گرفتن این دو مورد است به عبارت دیگر جنبش تمرد، جنبش انقاذ و جنبش جوانان انقلاب 25 ژانویه بعد از روی کار آمدن اخوان المسلمین و انتخاب محمد مرسی العیاط دریک انتخابات مردمی و دموکراتیک به رای مردم تمکین نکردند و این امر موجب شد بیگانگان یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مانند عربستان صعودی، قطر و امارات خود را نه تنها ذی نفع در مصر بلکه صاحب حق در مدیریت فضای سیاسی به نفع خود بدانند.
از دیگر اشتباهات بزرگ مخالفین اخوان در مصر پافشاری بر خواسته های اگرچه به حق ولی به دور از واقعیت جامعه مصر بود مانند عدم شرکت گسترده در همه پرسی قانون اساسی مصر و انتخابات پارلمان بود و بدتر از همه تایید کودتای سفید ارتش قدرتمند مصر بود.
اما در این میان اشتباهات استراتژیک اخوان المسلمین و مرسی نیز باید به شکل برجسته ای عنوان شود. از مهم ترین اشتباهات اسلام گرایان سابقا حاکم در مصر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- اخوانی ها مست قدرت شدند یعنی به جای تکیه بر توانمندی های ملت و گروه های ملی و سیاسی که در انقلاب بزرگ 25 ژانویه 2011 نقش محوری داشتند و صاحبان اصلی انقلاب بودند نادیده گرفتند و به جان آن تاکید بر مواضع تفرقه برانگیز قومی مذهبی کردند. انحصارطلبی اخوانی ها باعث نادیده گرفتن حقوق اقلیت 10درصدی قبطی های مسیحی و تقابل شیعه و سنی گردید که نتیجه آن شهادت حسن شحاته یکی از رهبران شیعه مصری در منزل خود به دست سلفیون تندرویی بود که امروزه بخشی از حامیان اصلی اخوانی ها را به خود اختصاص داده اند.
2- انقلاب مصر با آرمان های ضداستبدادی و ضد استعماری به پبروزی رسید. دیکتاتوری رژیم مبارک مردم مصر را وادار کرده بود برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان و مبارزه با خودکامگی سیاسی انقلاب کنند. وابستگی رژیم مبارک به جریان استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل مردم مصر را وادار کرده بود به دفاع از استقلال و حاکمیت ملی مصر و مبارزه با رژیم صهیونیستی به خیابان ها بیایند. تصرف سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره مصداقی عینی از این واقعیت بود. اما اخوان المسلمین از همه این مواضع عدول کرد. معرفی یک اسلام سازش کار، میانه رو و معتدل از سوی اخوانی ها باعث شد سیاست خارجی مبارک این بار در قامت اسلام گرایان میانه رو به مرحله اجرایی برسد. حمایت از مخالفان بشار اسد رییس حمهور سوریه و تشویق حامیان سلفی آنها برای اعزام به سوریه، همپیمانی آشکار اسلامگرایان سابقا حاکم بر مصر با سیاستهای منطقه ای غرب علیه حبهه مقاومت را بیش از پیش آشکار کرده بود.
از طرفی دیگر اعزام سفیر از سوی مرسی به سرزمین های اشغالی فلسطین و تایید پیمان کمپ دیوید از سوی اخوانی ها مردم مصر را نگران و مایوس کرد، آنها دیدند که دست آوردهای انقلاب برباد رفته است.
از سوی دیگر شاهد هستیم که مخالفان مرسی نیز اشتباهات اخوانی ها را به گونه ای دیگر تکرار کردند. اصرار بیش از اندازه بر خواسته های خود در تظاهرات خیابانی فضا را برای نظامیان فراهم کرد تا دولت قانونی اسلام گرایان را کنار بگذارند و زمینه دخالت بیگانگان را در کشور خود فراهم کنند.
اما راه حل :
1- مهم ترین راه برای خروج از انسداد سیاسی در مصر تن دادن به ایثارگری سیاسی همه گروه ها در مصر است. یعنی اسلام گرایان اگرچه از قدرت کنار رفته اند اما به عنوان یک واقعیت سیاسی زنده و پویا هستند و نمی توان آنها را از معادلات قدرت برکنار کرد. زندانی کردن و محکومیت رهبران اخوان به حبس های طولانی مدت راهکار مناسبی نیست بلکه آغاز گفتگوهای ملی میان اخوان المسلمین و مخالفان آنها بهترین و ضروری ترین شیوه برای برون رفت از این انسداد سیاسی است.
2- اجازه دخالت به بیگانگان به هیچ وجه داده نشود. اظهارات اردوغان نخست وزیر ترکیه مبنی بر مطرح شدن بحران مصر در شورای امنیت سازمان ملل متحد و بین المللی کردن آن زمینه دخالت بیگانگان را فراهم خواهد کرد. رهبران مذهبی ملی و دولت موقت حاکم باید به شدت با این مورد مبارزه کنند.
3- اخوانی ها باید از حامیان خود بخواهند مشکلات مصر را از کف خیابان ها به راهرو های قانون هدایت کنند. و زمینه مشارکت خود را در انتخابات آینده مصر فراهم کنند.
نتیجه:
اگر این سه راهکار مورد توجه رهبران مصر قرار نگیرد و انسداد سیاسی ادامه پیدا کند برخورد خشن ارتش با حامیان اخوان، اسلامگرایان را ممکن است به این فکر بیندازد که برای تحقق خواسته های خود از شیوه مسالمت آمیز به شیوه مسلحانه تغییر رویکرد دهند و خالد اسلامبولی های دیگری در صحنه سیاسی امروز مصر نمایان شوند و این یعنی آغاز یک جنگ داخلی تمام عیار ، یعنی ارتش قدرتمند مصر به جای اینکه در فکر دفاع از امنیت مصر باشد و خود را برای رویارویی با تهدیدات رژیم صهیونیستی در آینده آماده کند در یک جنگ فرسایشی داخلی ضعیف و ضعیف تر شود و همان بلایی که برسر ارتش های قدرتمند سوریه و عراق آمده است در انتظار ارتش مصر خواهد بود و تنها برنده این میدان ارتش رژیم صهیونیستی خواهد بود که دشمنان خود را به تدریج ضعیف و ناتوان می کند. و نتیجه اینکه امنیت رژیم صهیونیستی به عنوان اشغالگر در خاورمیانه تثبیت خواهد شد و این مساله جبهه مقاومت اسلامی و جهان اسلام را برای همیشه به حاشیه خطرناک بی تفاوتی سر خواهد داد.
پرویز حاجی زاده - کارشناس ارشد مسائل بین الملل
منبع: کمال مهر [ شنبه 92/6/2 ] [ 3:8 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
ما میگوییم آقا! گروهکها دانشگاه نباید بروند! این حزب الله که نمرده حزب الله برود دانشگاه. گروهکها در دوائر دولتی ما نباید بروند، حزب الله برود.
![]() گروه داخلی «تیتریک» ؛اواخر دی ماه1363 بالاخره با فشارهای زیاد، شورای عالی قضایی تصمیم به برکناری شهید لاجوردی گرفت. پس از اطلاع شهید لاجوردی از این تصمیم، ایشان در سخنانی در تاریخ 63/10/29 در جمع همکارانش در دادستانی تهران به بیان دلایل این برکناری پرداختند. این متن با کمترین اصلاحات ویرایشی و به حالت گفتاری تنظیم شده است. بسم الله الرحمن الرحیم خدمت برادران عرض کنم لابد در جریانات تغییر و تحولات قرار گرفتیم ولی بگویم متأسفانه یا خوشبختانه آنجور که واقعیت نه شاید برادران در جریانش نیستند. به همین دلیل هم خب اخبار متضاد متناقض گاهاً نظیر شایعه پراکنی ضمیمهاش میشد؛ من روز پنج شنبه تصمیم داشتم که ماوقع را برای برادران بگویم تا روز پنج شنبه که مسائلی پیش آمده بود که حالا میگویم چون یک کاری برای خودم انتخاب کردم دنبال تهیه وسائل آن کار بودم. نشد روز پنجشنبه در آن جلسه برسم این بود که زنگ زدم صبح به روابط عمومی و گفتم به برادران بگویید فعلاً منتفی است تا بعد. این جلسه الان به این منظور تشکیل شده که من یک مقدار برادران را در واقعیت آنچه که گذشته بگویم و برادران اگر یک وقت چیزی به گوششان میرسد بدانند خلاف واقع مثلاً چه مقدار شد و چه مقدارش مطابق واقعیت. خب لابد برادران، شاید حدود یک سال، یک سال و نیم پیش در جریان هستند که من خودم با شورا مطرح کرده بودم یا به بعضی از برادران دیگر میگفتم که من می دانم که برنامه حذف گام به گام و تدریجی برای ماها وجود دارد. این را خودم میفهمم احساس میکنم ولی یک نکته کنارش هست، چون من خودم خیلی اعتقاد یعنی علاقه به این ندارم که من به عنوان دادستان باقی بمانم خیلی چیزهایش را مطابق میلم هم میپذیرم؛ مثلاً خب در مسئله گرفتن دادستانی امور صنفی میدانید معمولاً دادستانیهای انقلاب همه باید زیر نظر من باشد؛ در تهران دیگر. یعنی زیر نظر دادستان وقت باشد اما دادستان صنفی باید زیر نظر دادستان انقلاب باشد. قبلش هم اینجوری بود سرپرست آنجا را من میگذاشتم. بعد به من گفتند که آقا فلانی را تو سرپرستی بگذار یعنی یک نفر معرفی کردند من تو حکمش گفتم، حالا حکمم را بیاورند بعداً شاید بعداً بیاورم بیرون، تو حکمش اینجوری نوشتم که مثلاً با معرفی آقایان این چنین منصوب است که از نظر قانونی مسئلهاش مثلاً درست باشد. اما خب عملاً زیر نظر من نباشد که من خودم واقعاً پذیرا بودم. مواد مخدر خب عملاً باید زیر نظر دادستانی انقلاب تهران باشد، یعنی قانوناً باید اینجوری باشد. دادسرای شهید قدوسی باید اینجوری بشود، هر کجا هست، هر چی دادسرای انقلاب در تهران میخواهد باشد، عملاً یعنی قانونا باید زیر نظردادستان انقلاب تهران باشد. خب اینها را به هر صورت به هر شکلی بود یک جوری درستش کردن و از دادستانی مرکز جدایش کردند تا مسئله آن اطلاعیه حزب توده پیش آمد. یک اطلاعیه ما دادیم که این یکی از پاسخهای کوچکی است که به شورا مثلاً داشت که من الان متن اعلامیه را یادم نیست، اینجا هست، متن اعلامیه را داریم؟ بله؟ متن اعلامیه هست که یک چیزی بود مشابه این مثلا که ما یک پاسخ کوچولو به آن تیرها و خمپارههایی که از شوروی بسوی مردم ایران توسط عراق شلیک میشود، پاسخ اش را مردم ایران دادند و چند نفر اعدام شدند و چون این را نپسندیدند جلوی اعلامیه را گرفتند. گرچه روی تلکس رفت و خبرنگارهای خارجی این را مخابرهاش کردند اما در داخل ایران منعکس نشد و جلویش گرفته شد. فردا صبحش هم جلسه تشکیل دادند و گفتند که از حالا به بعد هر گاه دادستانها دادگاههای انقلاب، دادگستری، یعنی هدفمان همین یکی بود، دیگر بخواهند اطلاعیه بدهند باید زیر نظر شورا [عالی قضایی] باشد که بعد از آن اطلاعیه، ما دیگر هر وقت هم [اطلاعیه] میدادیم معمولا خوانده نمیشد و آنها میگفتند که باید شورا اجازه بدهد. باز هم با چنین حرفهایی گام به گام اذیت پیش میآمد، تا مسئله مجتمع. خیلی از برادران میدانند ما باید با یک نیروی 30-40 نفره یک کار به آن عظمت را در آنجا ترتیب دادیم که آن برادرهایی که آمدند قبلش و دیدند و بعدش هم دیدند که اسنادش موجود است. یعنی عکسبرداری کردیم آنجا، ما اسلاید تهیه کردیم؛ اینها مشخصه که آنجا چه بود و چه شد. ما با یک پرسنل خیلی کم مثل خود شما که اینجا بسیار اندک بودید و بحمدالله بزرگترین کارها را کردند آنجا. مجتمع را دیدید چند ماشین است، یعنی هم ماشین میساختیم هم ابزار تحویل دادیم به همان هایی که صدها اره نوسانی، صد تا دریل دست گرفته بودیم که 30 روز دیگر کارشان مانده بود، تحویل دادیم و همچنان ماند و جزء ضایعات باید برود مثلاً در کالاهای متروکه یا باید برود در قراضهها حالا دیگر همه هر چی ساخته بودیم آنجا نیمه کاره ماند. دیگر به کلی از بین رفته است و من یقین دارم که بعد هم نمیتوانند درستش کنند. خُب آنجا را ما دادیم. گفتند، تقدیم کردیم. قزل حصار را گفتند، گفتیم چشم. رجائی شهر را هم گفتند، گفتیم چشم. همه را دادیم بعد به همین جا بسنده نشد ما را روز یکشنبه گذشته، 7 روز پیش خواستند و من رفتم خدمت برادران شورای عالی قضایی جناب آقای اردبیلی ضمن ابزار تشکر و قدردانی از همه دادستانهای انقلاب و دادگاههای انقلاب که خدمات زیادی کردند به انقلاب گفتند که به هر صورت با مسئله ضد انقلاب برخورد کردند و توانستند که امنیت را به ایران باز گردانند و در رأسشان هم فرمودند مسئله دادستانی مرکز است. ما تشکر میکنیم و اما شرایط حالا مثل شرایط گذشته نیست. آن موقع ایجاب میکرد که آن طور رفتار بشود، حالا ایجاب میکند جور دیگری، مثلاً یک خرده نرم برخورد بشود. تهران هم نمیتواند جدای از جاهای دیگر باشد به این منظور ما تصمیم گرفتیم تو را بر داریم و فرد دیگری را جای شما بگذاریم. خب از قبل هم من خودم هم میدانستم تلفنی هم صحبت کرده بودیم با برادرمان آقای رازینی و من گفتم اتفاقا چند نفر دیگر هم کاندیدا بودند، من به شورا گفتم و به خود آقای رازینی هم عرض کردم بهترین کسی که ممکن است واقعاً انقلاب را حفظ کند میان این هایی که کاندیدا هستند از دید من برادرمان جناب آقای رازینی هستند؛ چون کار کردند هم فرد بسیار متقی و خوبی هستند و دیگر همه برادران، شاید اکثر برادران میشناسند چون اینجا هم بودند و با روحیاتشان شماها آشنایی دارید که من خودم بسیار این مسئله را پسندیدم، چون باب میل من هم بود یعنی میدانید یک خرده هم راحت طلبند. منم خودم واقعا دوست میداشتم که هر چه زودتر این بار سنگین که واقعا سنگین است [از دوشم برداشته شود]. من یک دفعه خدمت حکام شرع عرض کردم که ببینید کار دادسرا واقعا وحشتناک است، اگر آدم یک خرده باریک بشود میبیند که چقدر دشوار است، آن چهار دستهای که مولا (ع) برای قضاوت معین میکند آن چهارمی که سالم سالم است تازه لب پرتگاه است، حالا ماها که دیگر عذرمان خواسته است. ما متهم را با یک گزارش با یک تحقیق جزئی میرویم می آوریم. زن، بچه، ناموس، مال، حیثیت و آبرو همه چیز این بابا در مخاطره است؛ بعد ما 5 ماه 6 ماه تحقیق میکنیم یک خرده شسته رفته که میشود، تحویل دادگاه میدهیم. به عقیده من کار دادسرا از نظر مسئولیت شرعی واقعاً سنگینتر از دادگاه است. چون تقریبا برای دادگاه شسته رفته شدهاش میرود لذا شما میبینید خیلیها را میآورید شما قرار آزادیاش را مینویسید؛ پیداست که خیلی مسئله ندارد. خُب اینها آن دنیا پاسخگویی دارد، کار سبکی نیست که واقعا پنج قدم بخواهد پاسخ اینها را آن دنیا بدهد پدرش در میآید! ببین شما یک ربع به شما بگویند آقا به عنوان مطلع تشریف بیاورید دادسرای انتظامی قضات، از دو ماه پیش اخمهایتان میرود در همدیگر! بله! این دیگر حالا چی است که باید برویم آنجا، سین جین و پاسخ. یعنی به عنوان مطلع هم بخواهد! حالا شما حساب بکنید روز قیامت آدم آنجا بایستد، چند هزار انسان و چند هزار خانواده شروع کنند علیه آدم آنجا سؤال جواب کردن! به هر صورت چون مطابق میلم هم بود که الان هم واقعاً اینجوری است مطابق میلم هم هست، پذیرفتیم که این چنین باشد. بعد در خلالش هم فرمودند که خُب حالا این مسئله تعویض است ولی مسئله این است که تو هم باید یک شغلی بپذیری. دو تا شغل برایت ما در نظر گرفتیم یکی از این مشاغل ارتقاء که باید هم ارتقاء باشد به دلیل خدماتی که شده و یکی دیگرش نه ارتقاء در آن نیست اما خُب یک شغل است که این هم خوب است که انجام بشود. آن شغلی که در ان ارتقاء است، تو معاونت بر حسن اجرای قانون یا احکام نمی دانم الان تعبیر از من است این را در دادستانی کل بپذیری. شغل دوم هم این تعاون زندانیها سرپرست ندارد، سرپرستی اینجا را، تعاون زندانیها را سرپرستیاش را به عهده بگیر. یک کدام از این دو تا را انتخاب کن. حرف برادر عزیزمان جناب آقای اردبیلی که تمام شد، منم عرض کردم که خُب آن قسمت اولش صد در صد مورد رضایت من است و خودم به آقای رازینی گفتم بهترین آدم شمایی و خوب هم هست، حالا یک خرده فعالیتشان جور دیگر هم مطرح بود؛ اما قسمت دوم اش را من عرض کنم خدمتتان که اگر قرار باشد من بشوم معاون دادستان کل برای نظارت بر حسن اجرای احکام یعنی با توجه به همین خود و با همین رویه یعنی همین جوری خُب این طبیعی یک نقض غرض برای شما است. من اگر باشم از همان ابتدا چون من یک سری چیزها را قبول ندارم دیگر مگر نه از همان ابتدا با همه حکام شرع من درگیر میشوم و هم با دادستانی. بنابر این، این معنا ندارد، اصلا نقض غرض است برای شما. مسئله دومی هم که پیشنهاد میکنید خُب ما یک دانه کارگاه کوچک اینجا تو اوین درست کردیم. 60 میلیون تومان سود داد که این کارگاه کوچک ما یک هزارم کارگاه تعاونی زندانی ها نیست برای این که یکی صد برابر اینجا در قزل حصار هست؛ واحد دو اش در همه زندانها هست. در این زندان قصر مثلاً این حالا صد برابر که میگویم معناش نیست واقعاً صد برابر است، برای اغراق میگویم صد برابر این در زندان قصر است. اینها من نمیدانم سود میدهد یا ضرر. من اگر بروم خب چون می دانم این طبیعی است که از همان روز اول کسانی که تخلف بکنند یا بخواهند در آن سودجویی بکنند همه اینها را باید تصفیه بکنم، بریزمشون دور! گفتند خُب بکن گفتم عجب واقعاً میگویید بکن! الان درگیری واسه همین چیز هاست که چرا قوه قضاییه برخورد محکم و قاطع نمیکند. این از نظر این که حالا اگر بخواهم بپذیرم در عمل موفق نیستیم برای اینکه خُب نقض غرض است من با این روحیه اگر بروم که خُب طبیعی است جلوی این چیزها را میگیرم. همین طور که در دادستانی جلوی خیلی چیزها را گرفتم آنجا هم میگیرم؛ بعد با آن مشی خاصی که تا الان وجود داشته عملاً نمیگذارند اما نکته قابل اهمیتتر این که من مهره نظام جمهوری اسلامی میتوانم باشم اما مهره بی اراده کسی نمیشوم، اینجوری نیست هر کسی به من بگوید این کار را انجام بده بگویم چشم، آن کار بگویم چشم! اینجوری بگویم چشم! نه، من اینجوری نیستم. من خودم برای خودم میتوانم تصمیم بگیرم و یک سری کارها را انجام بدهم. گفتند که خُب استخاره کن! گفتم من مشورتهایم را کردم و تصمیم هم گرفتم. گفتند نه ! با خدا نمیخواهی مشورت کنی؟ من عرض کردم که مشورت با خدا این است که از خدا طلب خیر کردن و استخاره کردن و از خدا نظر خواستن ، برای موقعی که انسان در مشورت با اونهایی که اهل فناند به جایی نرسد، آنجا میشود استخاره کرد. مضافاً که من خودم برایم چیزی مبهم نیست. من اگر برام مبهم بود، مردّد بودم بکنم یا نکنم، الان میرفتم استخاره میکردم . برای من مثل روز روشن است و وظیفهام را هم کاملا تشخیص دادم. بنابر این دیگر من ابهامی برایم وجود نداره تا بروم استخاره بکنم، بنابراین استخاره اصلاً موضوعیت ندارد. بعد بعضی از برادران دیگر خب اعتراض داشتند و وقتی گفتم، چرا اینها را میگویم مثلاً نوشین نفیسی(1) را مطرح کردم. گفتم اگر قراره آزاد کنید امثال نوشین نفیسی هارا؛ نوشین نفیسی جزء یکی از سه نفر مرکزیت جناح انقلابی راه کارگر بود، پیکار، خُب این را ببینید شما، طرف را از اعدام بیاورند آزاد بکنند! گفتم اگر اینجوری بشود، من گفتم به آنها، من وقتی آزادی [نوشین نفیسی] را دیدم، از خدا مرگم را خواستم و در پروندهام هم نوشتم، نوشتم خدایا تو شاهدی وقتی که این تبعیض را من در جمهوری اسلامی دیدم از تو مرگم را خواستم و واقعا اینجوری است. همان لحظه احساس میکردم این زمین دهان باز میکرد من میرفتم توش و من این تبعیض را در جمهوری اسلامی نمیدیدم. چون آدم از خیلی نظام ها این توقع را دارد ولی از نظام جمهوری اسلامی این توقع را ندارد. گفتم مگر قرار است نوشین نفیسی را ازاد کنید باباش خوشش بیاید؟! خُب چرا فرد زیرش [تحت مسئولیت] را اعدام کردی؟ پنج ردیف زیرش چرا اعدام بشود؟! مرکزیت آزاد بشود پنج نفر زیرش اعدام؟! این ظلم است و به آنان گفتم اگر قرار است یک وقت خدای نکرده این نظام جمهوری اسلامی لطمه بخورد از ناحیه این ظلمهاست و این تبعیضهاست. اینها ظلم است ولی ظلم قابل تحمل نیست برای امثال من. من مثلاً علیرضا تشیُد را باز مطرح کردم. گفتم علیرضا تشید در زندان 150 تا را کمونیست کرده. برج چهار پروندهاش رفته، حکم اعدامش تأیید شده، شما تا حالا نمیگذارید اعدام بشود دنبال کار او هستید. این را هم از مرگ نجاتاش بدهید و اینها قابل تحمل نیست برای ما. من به آنها گفتم، گفتم در این رابطه بچههای شعبه 6 یکجا همه استعفا دادند که گفتم نمیپذیرم، از شما قبول نکردم. از من نمیتوانید این را بپذیرید که این جوری تبعیض بشود در جمهوری اسلامی. این بچهها همان هاییاند که از خود شماها این مسائل مذهبی را یاد گرفتند، خلافش هست بگویید. خلاف یک سری اینها را گفتم. بعد آقایان دو مرتبه، یکی از آقایان گفت ما به همین دلیل با لاجوردی تا حالا من بحث نکردم چون می دانم از موضعاش دست بر نمیدارد. گفتم بله من این مواضع را دارم و محال است از این مواضع دست بردارم. ناحق است بگویید ناحق است و آقای اردبیلی فرمودند هنوز مسئله به این روشنی نیست، به او میگویم استخاره بکن میگوید نه قبول نمیکنم. گفتم این روشن است برای من. دیگر یک چیزی برای من بدیهی است مجال استخاره وجود ندارد و با این عرض کردم که خُب پس برادرمان آقای رازینی را زودتر معرفی کنید، بیایند من تحویلشان بدهم که گفتند باشد معرفی میکنیم. بعد در خلال این یعنی قبل از اینکه من بروم حکام شرع را خواسته بودند برای حکام شرع هم یک سری از این قبیل مسائل را گفته بودند و بعد مجدداً بعد از این جلسه هم مجدداً برادران حکام شرع را خواسته بودند که یک مقدار بگویند مسائل را برایشان. باز به خدمت برادران حکام شرع من رسیدم یک سری مسائل را آنجا آن آقایان مطرح کرده بودند و خُب نظراتی هم برادران حکام شرعمان داشتند که اگر صلاح دانستند خودشان خواهند گفت برای شما. به هر صورت مسئله تا به اینجا رسید و بعدش هم دیگر خود آقای رازینی و ندیدم آقای رازینی برایشان از حالا مسئله شده بود؛ میفرمودند که خُب امام به من فرمودند، من میخواستم از مشهد بیام، به من گفتند آقا از مشهد نیا آنجا مهم است بمان. لاجوردی هم که رفته پیش امام، امام گفتند دادستان باش حرف شورا را بپذیر و حالا لاجوردی برود و منم از مشهد بیایم این دوتا تضاد داردبا فرموده امام و تکلیف شرعیمان باید روشن بکنند؛ البته میگویم این چیزی نیست که من از آقای رازینی شنیده باشم. همینجوری اخباری شنیدم بعد حالا خودشان باشند سئوال بکنیم بهتر میشود و گویا وقتی رفتند آنجا با حاج احمد آقا در میان گذاشتند و بعد حالا چی گفتند دیگر باید خودشان باشند چون نمی دانم موقعیت قضیه چه جوری بوده، آن را بعد خودشون مطرح بکنند. به هر صورت مسئله حداقلش این بوده که خیلی در جریان نبودند و قرار شده که برادرمان جناب آقای رازینی تشریف بیاورند و ما دادستانی را تحویلشان بدهیم. حالا اینها را من گفتم برای جلوگیری از شایعات که زیاد خلاف واقع به گوشتان نرسد اما من خواهشم از کلیه برادرانمان این است که شما میدانید اگر ماها در برابر ضد انقلاب کوتاه بیاییم ضد انقلاب کوتاه نمیآید! همین اطلاعیهای که امروز شعبه 6 آورده بودند، نوشته را دیدید که ما بالاخره تحمیل کردیم بر اینها، دیدید که وادار کردیم و این تعویضها به وجود بیاید و از این سری مزخرفات و این خلاصه توان زیاد ماست که توانستیم بر جمهوری اسلامی این جوری خودمان را تحمیل بکنیم و کردیم که البته کور خواندند اینها! پیش خودشان فکر میکنند که این وری است و امیدواریم که با آن تلاش پیگیر شماها و من این را به برادرم عرض کردم که به جان همه شما سوگند که خودتان، بعضیهایتان میدانید چقدر من به شماها علاقه دارم؛ به جان همه شما سوگند میخورم که بهترین وظیفه برای شما یعنی مهمترین و اهم واجبات برای شما این است که همچنان مستحکم، استوار، با هر چه در توان دارید، واقعاً این خطتان و راهتان را ادامه بدهید و با ضد انقلاب برخورد کنید. مأیوس هم نشوید چون ما از خدا همین را میخواهیم که برادرهایی که در برابر اینها تا حالا قاطعانه ایستادند، آنها یک خرده مأیوس بشوند و کوچکترین یأسی به خودتان راه ندهید و همچنان کارتان را قاطعانه دنبال بکنید و بگذارید که مشت محکمی به دهن این ابلهها و این خبیثها و این ضد انقلاب کوبیده بشود و احساس نکنند پیش خودشان که توانستند یک غلطی را انجام بدهند. با تشکر از همه شما که به حرفهایم گوش کردید امیدوارم که خدا به شما توفیق بیش از پیش بدهد و در راهی که میروید قاطعانهتر و پرتلاشتر انشاءالله حرکت بکنید. من این را فقط برای نقل این داستان بود که خدمتتان عرض کردم. انشاءالله در جلسه تودیع آن وقت یک مقداری بیشتر صحبت خواهیم کرد. با تشکر از همه برادران. من یک نکته را اضافه بکنم چون جلسه جمعتره بعضی از برادران حکام شرعمان به آقایان گفتند که خُب اشکال حرف را بگوید قضایا چیست، اگر در مسئله عفو که شما عفو میکنید و لاجوردی هم آزاد میکند، نگه نمیدارد؛ البته با همان شرایط که میبینید من مرتب کنارش مینویسم با نظرخواهی این دادستانی نبوده که مسئولیتها مستقیم و غیرمستقیم همهاش به عهده خود آقایان باشد. میدانید که امروز ساعت 10 صبح بود شاگرد یک خشکبار فروش حزباللهی بدبخت را ترور کردند. ای کاش این مسؤول جمهوری اسلامی، که آنها هم خونشان، بیچارهها، ارزشمند است؛ آنها هستند که اصلا انقلاب را نگه میدارند. من این را به شما بگویم، به پیغمبر(ص)، وقتی یک حزباللهی را میزنند من جگرم آنقدر آتش میگیرد که دل مرگم، حالا درونم اینجوری است، یعنی اگر یک نفر از حزب الهیها را بزنند، مثلاً اگر فرض کنیم خود من را، من را ترور بکنند، زنده بمانم. به عنوان یک مسئول که بیشتر را مثال نزنم به خدا آن قدر که برای این حزب الهی دارم میسوزم برای این مسئول دلم نمیسوزد. چون اینها واقعا مظلومند، واقعاً مظلومند. خب من حالا میروم،[...] خیلی هم به خدا وقتی اینها دنبال من میآیند، به پیغمبر(ص) خجالت میکشم. هنوز برای من بعد از سه چهار سال به پیغمبر(ص) عادی نشده و همین که اینا دنبال من می آیند و خیال میکنی این نیشِ نمی دانم چی را تو قلبم فرو میکنند. آخر این کار شد که دو تا مثلاً چهار پنج تا آدم را ما معطل خودمان بکنیم از همه کار بیندازیمشان. خب دیگر اگر من را ترور بکند من مسئول نیستم. خب ما هم یک مسئولیت برای جمهوری اسلامی داریم؛ میجنگیم، ماها را بزنند اشکالی ندارد. اما آن بدبخت حزب الهی بی پناه که آدم دیگر جرأت نمیکند برای نماز بیرون بیاید. الان آقای پیشوا صبح نقل میکرد میگفت یک برادر روحانی کنار خیابان ایستاده بود، یک موتور آمده زده زیر عمامهاش انداخته توی جوی آب و لجنی کرده. مردم آنجا ایستاده و بِر و بِر نگاه کردند. اینم قسم خورده که دیگر [لباس روحانیت] نمیپوشم. خب ببینید اینها بی پناهند. زمان شاه جرأت نمیکردند چنین غلطی را بکنند و چون زمان شاه شنیده بودید. خدا توفیق بدهد برادرهایی که هنوز هستند از جریان محمد کچوئی آنهاییشان که سالمند خب محمد کچوئی یک دانه از این روحانیون درباری را این جرأت کرده بود رفته بود زده بود مثلا ماشیناش را یک خرده چنین و چنان کرده و خودش را زده بود. فقط همین یک جریان در زمان شاه پیش می اید که آن هم چی کسی میزند یک دانه آخوند درباری را و مردم زمان شاه جرأت نمیکردند به روحانیون این جوری توهین بکنند. یا پسر من پریروز میگفت ایستاده بودم کنار خیابون یارو میگفت میدان ژاله. خونه ما را که میدانید خب همان میدان شهداست. پسر من میگه بهش گفتم ژاله یا شهدا؟ میگفت فحش خواهر و مادر و ناموس و هر چی از دهانش درآمد بلند بلند جلو مردم گفت که بروید نمیدانم فلان فلان شدهها ببینید این جوری شده! آن حزبالله این جوری مظلومه بقول یک برادری بهم میگفت وقتی میروم کلاهم را میکشم تا روی ابروهایم که من را نشناسند. این حزبالله دیگر از دلش رفته. خب اینها ترور میشوند، بی پناه بی پناه! آن ضد انقلاب هم این جوری حمایت می شود به دانشگاه برود، سر کارش هم برگردد. اختلافات ما لابد خب میدانید اختلاف ما هم اش همین است. ما میگوییم آقا! گروهکها دانشگاه نباید بروند! این حزب الله که نمرده حزب الله برود دانشگاه. گروهکها در دوائر دولتی ما نباید بروند، حزب الله برود. آقایان میگویند چرا اینجوری فکر میکنی و بعد هم وقتی بهشان گفته بودم که خب شما هم هر چی میگویید که داره عمل می شود، چیزی کاستی وجود ندارد، این جور نیست که مخالفت عملی بشود؛ گفتند نه با فکر آدم مخالف هم نمیتواند باشد. گفتم تو عمل چی؟ شما میگویید آزاد کن آزاد میکنیم. میگویید زندون برود میرود، در عمل که طوری نشده که گفتند نه چون فکرش مخالف فکر ماست این نمیتواند بماند. دیگر منم گفتم به خدا اگر این برادری که این حرف را میزند اگر همه جا اینجوری عمل بکنند، بگویند که آره چون فکرش مخالف فکر ماست در دوایر دولتی نباشد به خدا دستش را میبوسم پاهایش را میبوسم. هر چی به من بگویند میکنم. من میگویم چون مخالف اینهاست آخر آن پشتش منافق است. شما ببینید خیلی خب کمونیستها نروند در دوائر دولتی، دانشگاه هم نروند چون نه فکرش با شما موافق است نه عملش با شما موافق است. حالا من که عملم حداقل موافق بوده، منافق ها دانشگاه نروند، در دوائر دولتی هم نروند به من میگوید چون فکرش مخالف است نکنیم. همین را حل کنیم دعواها حله. دعوای ما چیست؟ دعوای ما این است که ما میگویم آقا ما نمیتوانیم تا زمانی که من دادستان هستم موافقت بکنم این آقای سگ منافق، سگ کمونیست برود دانشگاه! نمیتونم موافقت کنم برود در یکی از دوائر دولتی. من اعتقادم این است هنوز هم که هنوزه، همین الان هم، همین امروزهام که بیاورند، همین آخرین لحظات، بزنیدش بزنید که از نظر ما تلافی است خب همهتان میدانید دیگر اینجوری روالمان اینها را میبینیم. حرف آقایان هم این است که نه چون فکرش موافق نیست باید برود که ما ناموافق قابل تحمل نیست... با اجازه برادران— ببینید برادران! اجازه بفرمائید خدمتتان عرض کنم. ببینید برادران، واقعیت قضیه این است که خب من یک نوع طرز تفکری داشتم خاص خودم و شاید از این طرز تفکر خیلی از برادرهایم رنج بردند که می دانم هم رنج میبرند. من معمولاً یک آدمی هستم مثل این چوبهای خشک میمانم، نمی دانم یک جوری، این جوری ام دیگر! تحت تأثیر قرار نمیگیرم. شاید یک سری آن حالات طبیعی آدمهای معمولی را من از دست داده باشم. من اگر مثلاً فلانی زنگ میزد برای توصیه راجع به یک پرونده، خب شما واکنشهای من را خوب میدیدید که چه جوری واکنش دارم، پرخاش میکردم. الان یک کسی زنگ زد، پدر خانمم زنگ زد که فلانی باباش مریض است، من آن چنان از کوره در رفتم که نزدیک بود با اینکه خوب میدانید پدر خانم انسان جای پدر آدم است دیگر و من هم به او بسیار علاقهمندم اما همین قدر که زنگ زد گفت فلانی باباش مریضه یک فکری..، اصلاً نگذاشتم دیگر دنبال حرفش را بگیرد. آنچنان پرخاش کردم که بیچاره ترسید گوشی را گذاشت زمین؛ یعنی حال من اینجوری است و این ها هم به طور طبیعی این جور نیست که نخواهند با ضد انقلاب مبارزه بشود. می آیند یک مقداری آن جور که سیاست ما هست عمل بشود و منم خب چون گفته بودم که آن سیاستی که شما میگویید من قبول ندارم، به این دلیل درگیر بودیم والا برادرانمان سخت علاقهمندند به این مسئله که مبارزه بکنند با گروهکها، منتهی با شیوهای که خودشان میگویند و شماها هم باید واقعاً بالاخره تجربیاتی دارید، شما سرمایههای انقلابید. پولهای گزاف پول که میگویم اسم پول اصلا بیخود آوردم، شهدای فراوانی ما دادیم که شما این تجربیات را بدست آورید. شما فقط شهدای بچههای دادستانی را همین و همین و اگر شما ببینید این مقدار خرج شما شده، شما شهید طباطبایی را یاد بیارید! شهید کاردان را به یاد بیارید! بچههای [گروه] ضرب، این چند بچه ضربت که این چنین شدند اینها را یاد بیارید! این بها را شما پرداختید، این تجربه را آموختید و شما نمیتوانید این تجربهها را بردارید ببرید. شماها باید برای انقلابتان این تجربیاتی که دارید بکار بگیرید و علیه ضد انقلاب بزنید کمرشان را بشکنید. منتها حالا آنها من را نمیپسندند، اینجور نیست که شما را نپسندند. قطعاً به شماها نیازمندند و باید شماها کارتان را انجام بدهید. ببینید برادران من چند تا نکته را اینجا یادداشت کردم که به سمع برادران برسانم. برادران به من در ماشین میگفتند لاجوردی بماند هم کاری نمیتواند بکند. من به شما بگویم شما هم میدانید که من آدمی نیستم که اینجا کوتاه بیام، فقط یک جا کوتاه می آیم که این را من بارها گفتم و به جان همه شما سوگند اینجوری است، امام اگر به من بگویند برو تو آتش، من دلم میخواهد یک دفعه امام این را امتحان کنند، اگر آتشی روشن بکنند این وسط، به من بگویند برو در آتش، من بدون پروا میروم در آتش. قبول هم ندارم آن آتش به قول شما ممکن است، [آتش] ابراهیم باشد. من در واقع اینجوری هستم. اگر امام این را به من بگویند، من میروم در آتش. اما اگر شما میبینید اینجا آن را میگیرند این را میگیرند، من هیچی نمیگویم، علت دارد؛ برای اینکه امام به من گفتند که باش! دادستانی باش! حرف شورا را هم گوش کن! اینجوری نیست که من نتوانم خوب هم میتوانم. همین! اینجوری میگویم علتش این است. واقعاً و برای من آنهایی که یعنی همهشان همه این چیزها سهل است. واقعاً اصلاً مسئلهای نیست. آره اینجوری شده. به امام گفتم من خودم که آنجا به حاج احمد آقا گفتم چون به امام هم عرض میکردم که بابا شما به من بگویید برو چون غیر از این نیست. ببینید من به اینها گفته بودم که من استعفا بده نیستم آن ها فکر می کردند من میروم استعفا میدهم. شما هر کاری بکنید من شماها را وادار میکنم به اینکه من را کنار بگذارید. من استعفا نمیدهم، برای اینکه گفتم به آنها در خیلی از مسائل من یقین دارم. حالا یک چیزایی نگفتیم. گفتم بگویم که در خیلی از چیزها من نمیتوانم مثلا گفتند بیا معاون فلان بشو، معاون اداری مالی آقای صانعی. گفتم به خدا من الان اگر بخواهم صد تومنی را ببینم صد تومنی یا نه باید بخوانم اگر نخوانم نمیفهمم صد تومنیه! حالا شاید شما هم باور نکنید برای اینکه من از تقریباً 20 سال پیش به این این طرف دیگر با پول سر و کار ندارم، همه خرجها را داداش بدبخت داده! واقعاً الان اینجوریه اسکناس 500 تومنی را تا نخوانم نمیفهمم 500 تومنی است. پریروز نمی دانم دفتر حاج احمد آقا بود، کجا بود، از این سکهها گذاشته بودند بیرون. گفتم اینا چی است؟ گفتند 5 تومنی است! من حالا نمی دانم الان کی این 5 تومانی ها ضرب شده! نمیدانم واقعاً ولی در مسائل عملیاش در عنصر تئوریکاش هم من از حسابداری واقعاً سردر نمیآورم. آخر حالا آنها در جلسه تودیع یک خردهای بیشتر حرف ها را آنجا میزنم. این اینجوری است. چون امام فرمودند من به روی چشمم قبول کردم و هی چیز نمیگویم. شما را بخدا ببینید میگویند خلاف قانون بوده، نمی دانم چنین و چنان. اول یک دانه خلاف قانون ما را بگویید. گفت این زندانی ها حکمشون تمام شده آزاد نکردی. گفتم برادر ما رفتیم خدمت امام در حضور همه حکام شرع ودادستان کل آقای موسوی تبریزی. خود امام گفتند که توبه نکرده آزادش نکن، دادستان کل هم بخشنامه کرد. خب یک دفعه میخواستی بخشنامه اش را باطل کنی. کدام کاری خلاف قانون بوده؟ شماها دو سالم هست بعد از این خلاف قانون نکردیم ولی من خلاف قانون و میگویم آقای اشراقی این خلاف قانون هست یا نه؟ کار زیر نظر دادیار، زیر نظر دادستان کار نکند، مستقل کار کند میشود الان ؟ این برادرمان که از رئیس کل کشور آقای ربیعی الان یک مشت پرونده برداشته آورده از شورای قضایی میخواسته بیاورد داخل گفتم این پروندهها [...] تولیت میخواهم بدهم دفتر زندان به آنها رسیدگی کنند. اِهه! گفتیم آقا نمیشود. اینجا هنوز دادستان دارد! پرونده آورده، پرونده زندانی باید بره دست دادستان، بدهد به شعبه و رسیدگی کند و هر چیز هم شورای قضایی گفته در آنجا دستور نوشته آنها را اقدام کند. نه نمیشود! پرونده را از دادستانی نمیدهیم. پرونده را میخواهیم دست زندان، دقت کنید شما را به خدا، بعد پرونده را برداشت رفت برد گفت پرونده به شما نمیدهم! خب این خلاف قانون است یا نه؟ اگر تو خلاف قانون است، باید بروی؛ کی باید برود؟ یا همین 520 عفوییها که 280 تایش آزادی است، باقیهم تقلیل [مجازات] است. بعد در قانون این است که دادیار زندان ،مسئولین زندان، دادسرا، حکام شرع، نظرشان را بگویند، تقاضا بکنند از دیوان عالی کشور، دیوان عالی کشور برود خدمت امام اگر موافقت کردند عفو بشود؛ مگر قانونی نیست؟ ابلاغ هم کردند، چیزی را که خودشان ابلاغ کردند، حالا این 520 تا را آقای [مجید] انصاری نوشته این 520 تا عفو شوند. آنها هم گفتند باشد. می گویی آقا چرا اینجوری؟ میگویند ما می رویم پیش شورای عالی قضایی. آخر هیات عفو را امام منصوب کردند، خب حالا قانونی است اما انصاری که نمیتواند. میگویند آقا راه قانونی اش این بود اگر دیوان عالی کشور هم بخواهد یکی را مشمول عفو قرار بدهد، راه قانونی اش این است. اتفاقا یکی از کاندیداها [دادستانی] ایشان است. به هر صورت ببینید خلاف قانون هم است، اگر از ناحیه ما نیست [...]. یک نکته دیگر هم من بگویم که جواب برادرمان آقای حداد بشود. البته تا آنجا که من از روحیه برادران خبر دارم واقعاً انگیزه برادران این نیست، یعنی من 99 درصد انگیزهها را می دانم اما در عین حال چون یک مثلی هست معروف که میگویند که خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند، چون برادران واقعاً تخلف مطلقا نداشتند و هر چه بوده زیر نظر حکام شرع بوده و با نظارت من، بنابر این مسئول مستقیم اگر خدایی نکرده یه وقت سئوالی از شما خواستند بکنند مسئول مستقیم همه این جریانات من بودم. احدالناسی از برادران اینجا، کوچکترین مسئولیتی این جوری مربوط به این معنا ندارد. همه اش زیر نظر من بوده و هر سئوالی، کوچکترین سئوالی ازشما کردند میگویید به دستور لاجوردی بوده و او ناظر بوده، دادستان بوده، میگفته بکنید ما هم کردیم. به غیر از این اصلا شما چیزی هم ندارید. بنابراین از این نظر هم واقعاً مسئله در عین این که اصلا مسئلهای نیست، واقعاً من میدانم انگیزه بچهها را میشناسم. همهشان با یک انگیزه دیگری آمدهاند اینجا کار کردند. شما حالا اگر انشاءالله مقدار بیشتری باشید میبینید که بچهها انگیزهشان واقعاً انگیزه صددرصد بوده است. حالا بهر صورت اگر یه وقت خدایی نکرده یک گوشهای از این چیزها پیدا شد مسئول مستقیمش منم و گناهها به گردن من. منبع: رجا [ جمعه 92/6/1 ] [ 8:20 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
آیتالله مکارم شیرازی با بیان اینکه مفاسد جامعه به دلیل بیبند و باری است، گفت: دولت جدید که مردم به آن دلبستهاند، علاوه بر مشکلات مادی باید به مسائل فرهنگی از جمله مسئله حجاب رسیدگی و آن را از ادارات دولتی آغاز کند.
![]() وی با بیان اینکه سوره العصر یکی از سورههای کوچک قرآن است، اظهار کرد: این سوره با وجود اینکه سه آیه دارد، یک برنامه جامع برای سعادت را در خود جای داده است و به نقل دانشمندی بزرگ تمام اهداف قرآن در سوره العصر جمع شده است. این مرجع تقلید تصریح کرد: خداوند در ابتدای این سوره از ضرر و خسران تمام انسانها سخن میگوید چرا که عمر، بزرگترین سرمایه انسان از دست میرود و به او زیان میرساند. آیتالله مکارم شیرازی افزود: این خسران هم? انسانها را در بر میگیرد به جز آنهایی که به خدا، روز جزا، صفات پروردگار، پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع) و به ظهور حضرت مهدی(عج) ایمان آوردند و سپس عمل صالح انجام دادند. وی به سوگند خداوند به عصر، در ابتدای سوره العصر اشاره کرد و با بیان اینکه خداوند نیازی به سوگند خوردن ندارد، تأکید کرد: با این وجود هنگامی که موضوعی اهمیّت مییابد، سوگند خوردن از نظر فصاحت و بلاغت تأکیدی بر اهمیت آن مطلب است و البته خداوند نیز به موجودات و موضوعات ارزشمند سوگند میخورد. آیتالله مکارم شیرازی با اشاره به تفسیری از کلمه عصر اشاره ابراز کرد: خداوند به عصر قیام حضرت محمد(عج) سوگند یاد کرده است؛ عصری ارزشمند که تحولی عظیم در جهان به وجود آورد و انسان هایی جاهل، عقب افتاده و مملوء از جنایت را هدایت کرد به گونه ای که همین افراد به پیشوای مردم جهان تبدیل شده و قلههای علم را فتح و حکومتی قوی در دنیا ایجاد کردند. این مرجع عالی قدر شیعه ادامه داد: تفسیر دیگری نیز این سوگند را به عصر قیام و ظهور حضرت مهدی(عج) مربوط می داند؛ عصر و زمانی که دنیای سرشار از فساد، ظلم، بیعدالتی و آلوده به انواع مفاسد اخلاقی و جنایات در سایه حکومت حضرت مهدی(عج) به دنیایی مملوء از عدل، صلح، اخلاق، دوستی، فضیلت و علم تبدیل میشود. وی با بیان اینکه به هرحال خداوند این سوگند ارزشمند بنا به محدود بودن نیرو و عمر انسان محدود را مطرح کرده است، تأکید کرد: در عالم ماده نیز همه چیز فرسودگی دارد حتی خورشید با آن همه عظمتش در روز میلیونها تُن از حجمش میسوزد و به نور و انرژی تبدیل میشود و همانطور که خداوند فرموده است «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، آنگاه که خورشید به هم در پیچد و خاموش شود»، خورشید نیز روزی به پایان خود میرسد. این مرجع تقلید بیان کرد: با این وجود اگر بتوانیم عمر، این سرمایه ارزشمند را به سرمایهای ارزشمندتر تبدیل کنیم، میتوانیم از خسران و زیان در امان بمانیم در این صورت میتوان به عدهای اشاره کرد که با مرگشان نه از گناهانشان کم و نه بر حسناتشان افزوده میشود بلکه پروند? اعمالشان بسته میشود. وی با تأکید بر اینکه چند گروه از انسانها پرونده اعمالشان پس از مرگ نیز باز است، تصریح کرد: آن هایی که بعد از مرگشان با آثار خیری از جمله مسجد، بیمارستان، مدرسه و غیره که برای دیگران باقی میگذارند پرونده شان باز است و با استفاد? دیگران از این آثار، عمل حسنهای در پروند? این افراد ثبت میشود. آیتالله مکارم شیرازی خاطرنشان کرد: گروه دیگر، ثبت اعمال حسنه در پرونده علما و دانشمندانی است که با آثار علمی و یا شاگردانی که تربیت کردهاند و از خود به جای میگذارند و در جهت منافع جامعه اسلامی در حرکت هستند. وی با تاکید براینکه تربیت فرزند صالح راهی است برای کسانی که برای به کار گرفتن ثروت و علمی در راه خدا ندارند، عنوان کرد: آنها میتوانند فرزندی صالح و نیکو تربیت کنند تا پس از مرگشان برایشان دعا کرده و کارهای خیر و نیکو انجام دهند. وی با بیان اینکه البته امروز تربیت فرزند کار آسانی نیست، عنوان کرد: امروز عوامل فساد مانند ماهواره، اینترنت و رسانههای فاسد در گوشه و کنار دنیا امواج شیطانی را در میان جوانان پخش و آنها را به بیبند و باری در مسائل اخلاقی به ویژه بیحجابی دعوت میکنند تا هم آن افراد و هم دیگران به ویژه پسران را آلوده کنند. مرجع تقلید ابراز کرد: عدهای گمان میکنند حجاب یک تکلیف شرعی اما بیتأثیر در جامعه است در حالیکه بسیاری از فسادهای جامعه به وسیل? بی بند و باری در مسئله حجاب است. آیتالله مکارم شیرازی با تأکید بر اینکه باید برنامهای سازنده در مورد مسئله حجاب تدوین شود، گفت: خداوند از آنهایی که در این چند سال اخیر نسبت به مسئله حجاب بیاعتنایی کردند و هرگاه شخصی قصد داشت بر ضد بیحجابی قیام کند و مانع شدند، نگذرد و آنها را نیامرزد. وی در ادامه به آیات 53 و 32 سوره احزاب اشاره و عنوان کرد: طبق این آیات رعایت حجاب باعث طهارت انسان از وسوههای شیطان و هوای نفس و دوری قلب انسان از بیماری میشود؛ همچنین بانوان نباید با لحنی تحریک آمیز و وسوسه انگیز با نامحران سخن بگویند چرا که این امر باعث می وشد بیماردلان و هوسبازان در او طمع کرده و او را از راه خیر منحرف کنند. مرجع تقلید به جدایی پسران و دختران در دانشگاهها اشاره و اظهار کرد: یکی از مسئولین دانشگاه به تفکیک جنسیتی در دانشگاه اشاره و بیان کرد که اجرای این طرح پرونده های مربوط به مزاحمتهایی که برای بانوان به وجود میآمد را به صفر رساند و از طرف دیگر باعث افزایش سطح علمی و معدل دانشجویان شد. آیتالله مکارم شیرازی افزود: نباید غرب زده باشیم و گمان کنیم هرچه از دروازه غرب وارد شد نشان از تمدن و انسانیّت است بلکه باید با حساب وکتاب حرکت کنیم. وی خاطرنشان کرد: امیدواریم در دولت جدید که مردم به آن دلبستهاند علاوه بر مشکلات مادی که باید برطرف شود، مسائل فرهنگی نیز حل شود. مرجع تقلید تأکید کرد: دولت می تواند این کار را از ادارات آغاز و با صدور بخشنامه به ادارات و بیمارستانها تأکید کند که کارمندان دولت را رعایت به موازین حجاب اسلامی کند؛ دولت همچنین در کتب درسی دانش آموزان به صورت منطقی مباحث را مطرح و فواید حجاب و ضرر بی بند و باری را ارائه کند تا مشخص شود حجاب امری حیاتی در جامعه است و مسئله ساده ای نیست که از کنارش به آسانی عبور کنیم. آیتالله مکارم شیرازی گفت: امیدوارم صدای ما به گوش این عزیزان مسئول به ویژه مسئولان صدا و سیما برسد، چرا که صدا و سیما هم می تواند با فیلم های منحرف کننده مردم را منحرف و هم با برنامههای آموزنده آنها را تربیت کند. وی با تاکید تلاش روز افزون حوزههای علمیه در این زمینه ابراز کرد: نیازی به بحثهای غیر منطقی نیست بلکه به صورت منطقی، عالمان، دوستانه و همراه با محبت امر به معروف و نهی از منکر کردن نتیجه بخش است. منبع: فارس [ جمعه 92/6/1 ] [ 8:19 عصر ] [ باران ]
[ نظرات () ]
اینجا حریم زندهترین آقازاده دنیاست، ضریحی نیست که برآن دخیل ببندی، باید دلت را گره بزنی و زلال باشی تا خودش را زیارت کنی. اینجا مسجد است، صاحبش خداست و سبباش امام عصر(عج)، برای روزهایی که دستهایت خالی است و دلت محتاج زیارت امام عصر.
![]() «اینجا را گذاشتهاند که بیصاحب نمانیم»، این را جوانترین خادم میگوید وقتی از او درباره مسجد جمکران میپرسم: «یکی از لطفهایی که خدا به بندهاش میکند تا در مسیر هدایت واقعی قرارش بدهد، ارتباط و نزدیکی با امام عصر(عج) است، این که به جایی تعلق و نزدیکی داشته باشی، بدانی و یقین کنی که هر وقت دلت گرفت یا خدای نکرده محتاج شدی، کسی هست که عقدههای دلت را برایش باز کنی، کسی هست که اگر سعادت داشته باشی و لیاقت شرفیابی به محضرشان را پیدا بکنی، دستت را بینگرانی و منت به سمتش دراز کنی، کسی که نفسش شفاست و حضورش لااقل برای ما شیعیان قوت قلب». میگوید: «به استناد کتاب نجمالثاقب، آقا خودشان دستور ساختن مسجد جمکران را فرمودهاند. به روایت همین کتاب شخصی به نام شیخ حسن بن جمکرانی در تاریخ 17 رمضان 373 هجری قمری در خانه خواب میبینند که آقا دستور شرفیابی به محضرشان را دادهاند.خودشان خواب را اینطور روایت کرده اند- آنها مرا به محلى که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختى دیدم که فرشى نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تکیه بر بالش کرده و پیرمردى هم نزد او نشسته است، آن پیر، حضرت خضر (ع) بود که مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى (عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزى میکند) بگو: این زمین شریفى است و حق تعالى آن را از زمینهاى دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن کشاورزى کند. عرض کردم: یا سیدى و مولاى! لازم است که من دلیل و نشانهاى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمیکنند. آقا فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانههایى براى آن قرار میدهیم و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدى بنا نماید. به مردم هم بگو به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز بدارند و چهار رکعت نماز بر آن گذارند- به همین دلیل مسجد جمکران به نوعی زیارتگاه آقا امام زمان(عج) محسوب میشود. از همه جا به شوق زیارتشان میآیند و به سفارش خودشان با آداب خاصی به محضرشان عرض ارادت میکنند». گوشه محراب نماز ایستاده، در آستانه و انگار قامت بسته بر این محراب خالی از امام، نماز میخواند. میگوید: «از امام زمان(عج) روایت شده که هر کس در این مسجد دو رکعت نماز بخواند، مانند آن است که در کعبه خوانده باشد، ما که چشم بصیرت نداریم. شاید همان آنی که خیال میکنیم محراب خالیست، آقا در حال عبادت باشند. من همیشه پشت این محراب میایستم و تصورم این است که به آقا اقتدا کردهام. این کاملا دلی است». هر جمعه از تهران میآید اینجا تا به قول خودش عهد ازلیاش را با خدا فراموش نکند؛ همان عهدی که انسان پس از تولد به نسیان و فراموشی میسپارد. با همین بهانه میآید، دو رکعت نماز امام زمان(عج) می خواند و دعا میکند که خداوند تمام لحظههای زندگیاش را به سمت رستگاری و خشنودی خودش هدایت کند. مهریهاش را به نیت قلبی همراهی با امام زمان 313 سکه بهار آزادی انتخاب کرده که به قول خودش شمار یاران امام زمان(عج) است و دلش میخواهد که این سعادت نصیبش بشود. هر جمعه حاجتهایش را میآورد اینجا، و به قول خودش کجا ببرد از محضر امام عصر(ع) نجیبتر و بخشندهتر؟ و دعاهایش مستجاب میشود که امام خواستههای هیچ دلی را بیحکمت بیجواب نمیگذارند. «دعاهایت را اینجا بنویس، میخوانند» کاغذ سفید کوچکی را میگذارد در دستم، حدودا دوازده ساله است. کارش همین است. اینجا (کاغذ عریضه) میفروشد. « بنویس، اگر حاجت هایت را بنویسی و بیندازی داخل چاه امام زمان(عج) مستجاب میشود» می پرسم: «حاجتهای خودت مستجاب شده؟» مکث میکند. هر چند که سوالم را بیجواب می گذارد اما اصرار عجیبی دارد. به خودم که میآیم کاغذ عریضه کوچک در دستهایم است و به حاجاتم فکر میکنم. «اینجا در حریم مسجد چاهی است که خیلیها اعتقاد دارند اگر خواستهشان را بنویسند و بیاندازند داخل آن، حتما مستجاب می شود. خیلی هایشان را هم بیجواب نگذاشته، سندیتش را نمیدانم، اما انگار آقا نظری هم اینجا دارند. درباره خود من که جواب داده» اینها را فاطمه انیسی دانشجوی قم میگوید. دستم را میکشد و می برد به سمت ضلع غربی مسجد. چاه کوچکی با میله حفاظت شده اینجاست. مردم دورهاش کردهاند. یکی از خدام مسجد جمکران مسئول این است که کاغذهای کوچک را از مردم بگیرد و در چاه بیندازد.از هجوم جمعیت کاغذ سفید در دستهایم مچاله شده، نگاه میکنم . پیرزنی عبور میکند و بی آنکه خواسته باشم میگوید: « بنویس اللهم عجل لولیک الفرج...» از خدا بخواه که فرج آقا امام زمان(عج) را نزدیکتر کند. فکر میکنم به مسجد جمکران، به چاه امام زمان، به «اللهم عجل...»کاغذهای کوچک با خواستههای بزرگ تاب میخورند و آرام آرام پایین میروند و در تاریکی، خود را از دیدهها پنهان میکنند. منبع: تسنیم [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:21 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
«روحانی با این نگاه نه تنها دموکراسیخواهان را از خود خواهد رنجاند، بلکه دولت خویش را هم از حمایتهای مهم و مؤثری محروم خواهد ساخت.»
![]() ««حسن روحانی، رئیس جمهور در جدیدترین اظهارنظر خود در وزارت کشور، در سخنانی قابل تأمل گفته است: «اصلا حزبی در کشور ما وجود ندارد و جناحی هم وجود ندارد؛ همهاش الفاظ است. بحثهای قبیلهای است. هر جمعی گوشهای جمع شدهاند. کرکرهها هم پایین است. موقع انتخابات کرکرهها بالا میرود، چراغ روشن میشود، دم مغازه آب و جارو میشود، سروصدا شروع میشود، انتخابات هم که تمام میشود، کرکره دوباره پایین کشیده میشود.» ارزیابی رئیس قوه مجریه جمهوری اسلامی از وضع تحزب در ایران، مهم است. ایشان افزون بر این ملاحظات، در بخش دیگری از سخنانش میگوید: «ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم؛ البته در ابتدای انقلاب، حزب جمهوری اسلامی حرکتی را آغاز کرد، ولی به دلایلی پایدار نماند.» شاید بتوان از منظری علمی با رئیس جمهور همدل بود و فقدان «حزب» بهمعنایی که در علوم سیاسی مطرح است را در ایران امروز پذیرفت؛ اما تقلیل فعالیت حزبی و گروهی به آنچه آقای روحانی توصیف کرده، قابل فهم نیست. البته اغلب جمعیتهایی که در درون ساختار سیاسی قدرت فعالند، ویژگیهایی را دارند که آقای روحانی در سخنان خود تبیین میکند. اما آیا تمام جمعیتهای سیاسی ایران امروز چنین وضعی دارند؟ و اگر تنها در هنگام انتخابات فعال میشوند و کرکره آن ها در دیگر ایام پایین کشیده شده، آیا مشکل فقط از احزاب و گروههای سیاسی است؟ این پرسش مهمی است که پاسخ رئیس جمهور به آن و نحوه تعامل رئیس جدید قوه مجریه جمهوری اسلامی و وزارت کشور با این موضوع (تحزب و احزاب) تعیین کننده است.»» ![]() ![]() این چهره ضدانقلاب پس از مقدمه ای که گذشت، داوریِ رئیس جمهور ایران را "تأمل برانگیز" قلمداد کرده و با ادبیاتی طلبکارانه خواستار تلاش آقای روحانی برای کمک به ازسرگیری فعالیت احزاب غیرقانونی همچون "جبهه مشارکت" ، "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" ، "نهضت آزادی" و... شده است. نویسنده برای محق جلوه دادن خود در طلبکاری از رئیس جمهور منتخب ملت ایران، با چاشنی تهدید ادامه می دهد: ««رئیس جمهور برآمده از انتخابات 1392 هرچند خود را وامدار هیچ حزب و جمعیت سیاسی نداند، اما بعید است که از نقش برخی گروههای سیاسی اصلاحطلب در پیروزی خود غافل باشد. روحانی اگر بخواهد با همین نگاه (نگاهی که در سخنان جدیدش توضیح داد) به فراهمسازی بسترهای لازم برای تحزب همت گمارد، نه تنها دموکراسیخواهان را از خود خواهد رنجاند، بلکه دولت خویش را هم از حمایتهای مهم و مؤثری محروم خواهد ساخت.»» کاظمیان ضمن ابراز ناخرسندی تلویحی از انتخاب آقای "رحمانی فضلی" بهعنوان وزیر کشور، در پایان خاطرنشان کرده است: ««اگر روحانی فعالیت احزاب را مفید و مؤثر میداند، باید قدمهای اثباتی و مؤثر برای تحقق آن فراهم کند. طعن زدن به جمعیتهای سیاسی زیر تهدید و سرکوب[!] گرهی از مشکل تحزب نمیگشاید.»» ![]() منبع: جام نیوز [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:20 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
خبرگزاری رویترز: حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، متعهد به بهبود روابط ایران با جهان خارج شده است.
![]() خبرگزاری رویترز (reuters) به نقل از منابع دیپلماتیک خبر داد که "علی اصغر سلطانیه" نماینده کنونی ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته ای، از این جایگاه خداحافظی خواهد کرد ولی تا این لحظه هنوز مشخص نیست که چه کسی جایگزین وی خواهد شد.
به نوشته پایگاه اینترنتی خبرگزاری رویترز، در صورت تأیید خبر، این اقدام یک هفته پس از تعیین علی اکبر صالحی (وزیر سابق امور خارجه که شخصیتی عملگرا دارد) به عنوان جانشین فریدون عباسی در سازمان انرژی اتمی، از سوی حسن روحانی صورت پذیرفته است.
رویترز یادآور شده است که حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، متعهد به بهبود روابط ایران با جهان خارج شده است.
این خبرگزاری تصریح کرد که نمایندگی ایران در وین تا کنون واکنشی به خبر یادشده نشان نداده است.
منبع: جام نیوز [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:19 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
با جدی شدن تشکیل حزب فراگیر و تلاش عارف و همراهانش برای حضور طیف های مختلف اصلاحات در حزب فراگیر اخبار رسیده حکایت از بالا گرفتن اختلاف محمد رضا عارف با سید محمد خاتمی بر سر تشکیل این حزب را دارد.
![]() محمد رضا عارف که علی رغم میل باطنی اش به درخواست بزرگان اصلاحات و کارگزاران از صحنه رقابت های انتخاباتی به نفع حجت الاسلام حسن روحانی کناره گیری کرد یکی از شخصیت های پیگیر و فعال در تاسیس حزب فراگیر به حساب می آید. رئیس ستاد انتخاباتی عارف در تیرماه سال جاری در مصاحبه ای از حضور همراهان محمد رضا عارف در هیئت موسس این حزب و پیگیری های ویژه وی برای راه اندازی این حزب سیاسی خبر داده بود که تلاش کاندیدای جریان اصلاحات برای راه اندازی حزبی فراتر از جریان اصلاح طلبی در کشور با واکنش منفی برخی از چهره های این جریان روبرو گردید. در همین خصوص ژاله فرامرزیان رئیس دورهای پیشین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات درباره پیوستن این شورا به حزب فراگیری که عارف تأسیس خواهد کرد، بیان می دارد: شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک نهاد مستقل و باسابقه است و قصد پیوستن به هیچ حزبی را ندارد. عدم درخواست حجت الاسلام حسن روحانی از عارف برای حضور در مسند معاون اولی ریاست جمهوری یازدهم و پیشنهادهای در حد وزارت خانه ای، عارف را مسمم برای تشکیل این حزب نمود که وی در جریان راهپیمایی روز قدس با اعلام اقدامات صورت گرفته برای راه اندازی حزب فراگیر اظهار داشت: این حزب از مطالبات مردم بوده و کارگروههای جدید برای رسیدن به این حزب تشکیل شده است. حال با جدی شدن تشکیل این حزب و تلاش عارف و همراهانش برای حضور طیف های مختلف اصلاحات در حزب فراگیر اخبار رسیده حکایت از بالا گرفتن اختلاف محمد رضا عارف با سید محمد خاتمی بر سر تشکیل این حزب را دارد. بنابر این خبر در جلسه هفته گذشته جمعی از سران اصلاحات سید محمد خاتمی با اعتراض به عارف مبنی بر دنبال کردن سیاست جذب و هضم اصلاحات در حزب فراگیر، عارف را متهم به سودای ریاست اصلاحات نموده است. تشدید اختلافات میان عارف و خاتمی در حالی اتفاق می افتند پیش تر نیز سید محمد خاتمی مخالفت خود را برای کاندیداتوری عارف در انتخابات 92 به دلیل عدم موضع حمایتی صریح وی از سران اصلاحات اعلام داشته بود. منبع: 598 [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:15 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
در ترمیم جدید کابینه همچنین پست وزارت بازرگانی خارجی از قدری جمیل که از چهره های برجسته مخالفان داخلی سوریه به شمار می رود و دولت آنها را به رسمیت می شناسد گرفته شده اما با این حال وی به عنوان معاون نخست وزیر در پست خود باقی مانده است.
![]() بر اساس این حکم آقایان قدری جمیل به عنوان معاون نخست وزیر در امور اقتصادی - مالک علی وزیر آموزش عالی - خضر اورفلی وزیر اقتصاد و تجارت خارجی - کمال الدین طعمه وزیر صنعت - سمیر عزت قاضی امین وزیر بازرگانی داخلی - بشر ریاض یازجی وزیر گردشگری - حسیب الیاس شماس وزیر مشاور دولت شده اند. رئیس جمهوری سوریه کابینه را ترمیم کرد در ترمیم جدید کابینه همچنین پست وزارت بازرگانی خارجی از قدری جمیل که از چهره های برجسته مخالفان داخلی سوریه به شمار می رود و دولت آنها را به رسمیت می شناسد گرفته شده اما با این حال وی به عنوان معاون نخست وزیر در پست خود باقی مانده است. منبع: شبکه خبر [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:14 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
نینگ در این بیانیه که از شبکه خبری «ان بی سی» آمریکا منتشر شد، گفت: «نام من چلسی منینگ است و من زن هستم. از همان دوران طفولیت دوست داشتم تغییر جنسیت بدهم.
![]() به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر از روزنامه «الحیاة»، «برادلی منینگ» نظامی آمریکایی متهم به افشای تقریبا 700 هزار از اسناد و مدارک طبقه بندی شده آمریکا به پاسگاه ویکیلیکس، روز پنجشنبه، در بیانیه ای خواست تا از این پس از او با نام زنانه «چلسی» یاد شود؛ زیرا وی تصمیم دارد با دریافت هورمون، تغییر جنسیت بدهد. منینگ در این بیانیه که از شبکه خبری «ان بی سی» آمریکا منتشر شد، گفت: «نام من چلسی منینگ است و من زن هستم. از همان دوران طفولیت دوست داشتم تغییر جنسیت بدهم. لذا من در سریعترین زمان ممکن تحت هورمان درمانی و عمل جراحی قرار خواهم گرفت و امیدوارم شما در این راه مرا یاری نمایید.» منینگ این خبر را پس از اعلام حکم منتشر کرد تا بر روند دادرسی اش تاثیری نگذارد. منینگ 25 ساله که در ارتش آمریکا خدمت می کرد، متهم است که هزاران سند محرمانه ارتش آمریکا درباره جنگ های عراق و افغانستان را در اختیار سایت ویکی لیکس قرار داده بود. منینگ ماه پیش با بیست اتهام از جمله جاسوسی روبرو شده است و دادستانی خواهان 60 سال زندان برای او شده بود. منبع: شبکه خبر [ جمعه 92/6/1 ] [ 11:14 صبح ] [ باران ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |